قضیه : شوهرم عکس داده بودیم اتلیه چی درست کنه که خیلی خیلی ضایه درست کرده بود منم گفتم به شوهرم اگه مثل بقیه پول خوب میدادیم عکس ماهم خوب درمیومد میرفتیم آتلیه باکیفیت برگشته میگه وقتی زن من شدی میدونستی وضع من چیه پس چرا خانوادت بااصرار دادنت به من؟
منم گفتم دقیقا کی اومدم خواستگاریت شازده خانم؟همچین چیزی گفتم بعدشم گفتم مثل زن داداشت باهات دوسال رل میزدم بعد زنت میشدم مادرپدرتم خرج آتلیه وعروسی منو هم میدادن اصرار هم نمیشد چون معنی اصرار نمیدونم از نظر شماهاچیه