2777
2789
عنوان

زندگیم بعد رفتن مادرشوهرم

2654 بازدید | 105 پست

سلام بچه ها مادر شوهرم توی دوران حاملگی به بهونه دلتنگی خونه و زندگیش ول کرد و اومد خونه من و اغاز مصیبت من 

حاملگی بد و جفت پایین و این که باید استراحت کنم و اینکه همش خوابم میومد اما مادر شوهرم بلای جونم بود فقط کافی بود ببینه نشستم دهنش میکشید بالا و قهر میکرد مثلا یه روز دخترش دگیر عروسی فامیل شوهرش بوده و توی روز به مادرشوهرم کمتر زنگ زده بود سر این موضوع با من قهر کرده بود و حرف نمیزد 

همه جارا کثیف میکرد ، هرچی شوهرم میخرید قایم میکرد و میداد دخترش ، وقتی میرفتم خونه مامانم که یه شهر ذیگه بود نمیذاشت شوهرم بیاد دنبالم دوس نداشت من توی اون خونه باشم ، سرویس ظرفام یا شکست یا برد خونه فامیلشون و جا گذاشت وقتی میگفت رفتی خونشون بیار میگفت شایدم اونا شکستن اگه توی اتاق با شوهرم حرف میزدم فالگوش وایمیساد ، با مامانم تلفن حرف میزدمم همینطور 

من هر روز خونه را جارو میزدم و اشپزخونه را تمیز میکردم اما از قصد کثیف میکرد یه اتاق خونه ما را توش نون خشک و گندم و اینا ریخته بود وایی دخترش و نوه هاش یه هفته ایی میومدن و من کلفتشون بودم باید میپختم و میذاشتم جلوشون و بچه های وحشیش فرشم سوزوندن و هزاران بلای دیگع ، توی همه چی بچم دخالت میکردن حتی اینکه شیر بدم بهش یا نه و خواهرشم پشت همه این قضیه ها بود و به مادرش یاد میداد 

قبلا خیلی دعوا کرده بودم اما راه به جایی نبرد 

اخرین دعوا فحش بستم به خودش و دخترش و گفتم یا طلاق میگیرم یا برو خونت خلاصه که الان یه ماهه رفته خونه خودش و زندگیم  به روال قبل برگشته امروز داشتم دقت میکردم من الان چهار روزه خونه را تمیز نکردم و خونه همچنان تمیزه و نه مویی روی فرشه و نه لکه روغنی روی گاز

و مهم تر از همهه ارامش و سکوته که برقراره 

اما توی همه فامیل الان من عروس بد هستم چون مادر شوهرما انداختم بیرون 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم مادرشوهرم فوضول دخالت گره حسابی بهش چیز گفتم دلم خنک شد شوهرم پشت منه آتیش میگیره 

آره خوشگلم.پس چی؟😐😍😍😌همه میگن.شما هم بگو😛لایکم نکن.جنس مخالف بیاد پا شکسته باید بره حواستا جمع کن.متاهلم🤨😐
یا خدا سلیطه ترین مادر شوهری که تو عمرم دیدم چی کشیدی



خیلی مصیبت کشیدم فک کن من حامله بودم و همش خوابم میومد  هرجا مسشست میگفت از تخت پایین نمیاد هم خودش هم دخترش مثلا درک نمیکردن من حامله ام ، فک کن حامله بودم شوهرم گردو خریده بود قایم میکرد وقتی دخترش میومد میورد براش وقتی من میرفتم پای سفره میگفت گردو تموم شده نداریم 

قایمکی غذا میخورد یه جوری که یه روز من رفتم قابلمه غذاش بو کردم ببینم چی میخوره 

فک کن مثلا من و شوهرم دعوا کردیم بعد این با من قهر میکرد 

جواب سلامم نمیداد یه وضعی کشیدم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز