داشتیم میومدیم به مادر پدر من تعارف کرد بیاید بریم و اونام قبول کردن ب مادر و خواهر خودشم گفت ولی اونا نیومدن گفتن کار داریم
بعد تو راه شمال خون‌منو تو شیشه کرد ک چرا پدر مادرت قبول کردن ببان و انقدر حرف زد و من فقط میسوختم
حالا بعد دو روز مادر خودش نظرش عوض شده داره مباد شمال و منم سر شوهرم تلافی کردم گغتم مامانت بنجله داره میاد و اونم عصبانی شد و گفت همینجا انقدر جلو همه کتکت میزنم
بعضی وقتا بهتره بجای بنزین روی اتیش شدن، اب بشی روی اتیش.
خوب کردی چطور برای خودش خوبه شمام بهشون کم محلی کن
خب حالا مامانش میاد
چیه مگه
چه ایرادی داره
خودتونم بهش گفته بودید
چقدر بچگانه رفتار کردین هر دو
دیگه با کسی مسافرت نرید
رفتار مقابل تو زندگی مشترک اشتباه هست
اگه دوست نداشته از اول نباید تعارف میکرده چ کاری آخه
دوتایی برید مسافرت چیه اینهمه آدم می‌کشید دنبال خودتون که به اونا هم مسافرت و زهر کنید..شما که جنبه ندارید تنها برید😁
عجب گیری افتادی خودش تعارف میکنه طلبکارم هست هرچی خرج کردید دنگی حساب کن منتی روت نباشه
چ شوهر گند اخلاقی 😔
چون خونواده خودش نیومدن اینکارو کرده
خب مگه رو کول شوهرت سوار شدن یا مگه خرجشون و نونشون میدع چ غلطا
چقد علاوه بر بی شخصیتی، وحشی و بی آبروعه شوهرت ینی چی جلو همه کتکت میزنم! کاپ عن بهش میدن؟!
تابحال کتکت زده؟ اگه آره ازش بعید نیس دهن به دهنش دیگه نذار فقط یک کلام براش روشن کن همه این موضوع رو بعدم دیگه محل سگ نذار بهش
طوری رفتار کن بزار خجالت بکشه از کاراش اگه مادرش ادما های بافهم شعورین اخرشم تعریف کن بدون اینکه خونوادت بفهمن شازده پسرشون چ اخلاق گندی داره اگنه که هیچی
