2777
2789

خب

واقعا فکر کردی وقتی نصیحتم میکنی دارم به حرفات گوش میدم؟ نه فقط منتظرم تموم شه تا همون کار غلطو ادامه بدم:). بعضی وقتا به جای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنی و تعجب میکنی که این حجم وسیعِ بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده!. -entj-

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من چندین تا کاربری داشتم ک لغو شد همیشه دوس داشتم داستانمو بنویسم ک ننوشتم

الان میخوام بنویسم براتون 

خب من یه دختر درسخون بودم ک سرم گرم کتابام بود 

همیشه آخرهفته ها معمولا میرفتیم روستا و پسردایی و پسرخاله و... با هم بازی میکردیم

پسر داییم از من خوشش میومد و باکاراش همه فهمیده بودن طوری ک من میرسیدم دخترخاله هایی ک ازما بزرگتر بودن میخندیدن و اشاره میکردن و ازاین مدل حرفا البته من 13 سالم بود اون 18 

یروز اومد نشست گفت میخوام باهات دردل کنم گفتم بگو گفت من یکیو دوس دارم نمیدونم چجوری بهش بگم منم میدونستم منظورش منم ولی خب هیچی نمیگفتم تا ک هی خودش طفره رفت آهر گفت ای بابا نمیدونی تورو میگم تو چشام نگاه کرد گفت من خیلی دوست دارم منم هیچی نگفتم هیچیییی اونم پاشد رفت از پیشم

هیچ وقت هیچ رابطه ای بین ما نبود ولی خب من از توجهش و دوست داشتنش ذوق داشتم

همینجوری میگذشت یبارم باهم رفتیم سفرخانوادگی و همش آهنگ عاشقانه پلی میکرد 

خیلی پسر خوبی بودااا ولی من ظاهریشو دوس نداشتم قدش هم قد من بود و لاغر بود یجورایی ازاین خوشم نمیومد و بهش نردیک نمیشدم شاید 10 تا پیام میداد یکیشو جواب میداد حالا ازروی بچگی یا هرچی مستقیم هم نمی گفتم من نمیخوامت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792