بخاطر شوهرم که مادرشه مجبورم بعضی اوقات برم اما واااااقعا روزم خراب میشه خیلی حس بدی ازش میگیرم اصلا باهم حرفم نمیزنیم خیلیم بی تربیت نه پذیرایی نه چیزی مثله مجسمه میشینه تلوزیون نگاه میکنه واقعا خیلی حس بدی ازش میگیرم کاش ادمهای که بهمون حس بد میدنو هیچوقت نبیینیم
والا مال ماهم همینه. یجا مث مجسمه میشینه.نه پذیرایی نه جلو اومدن برای خوش آمدگویی.
عزیزم سعی کن تو یخ بینتون رو آب کنی
اشکال نداره تو تلاش کن عوض کنی این حس بد رو
هشتاد درصد اطرافیانم شبیه مادر همسر شما هستن
همه طوره خودم رو کنترل میکنم
اما واقعا حس بد خیلی بده
خخخ نرو ماهی یه باربرو.تجربه من اینه که یا کلا نرو یا با حس خوب برو چون روان تو بهم میریزه اون عمرشو کم و بیش کرده
دومین تجربم اینه که نری ام یه چیز دیگه اذیتت میکنه این از روان ما حساساس.همین که مطرح میکنی یعنی موفق شده دگرگونت کنه.
باز خوبه مال شما تلویزیون روشن میکنه.مال ما که مارو میبینه تلویزیون خاموش میکنه.بعد اگه پسرش بره روشن کنه یهو میگه خاموش کن فیلم خوب نداره
هرکسی قلقی داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
