این اقارو من پیدا کردم مریض بود اندازه ی کف دستم بود چشاش باز نمیشد حتی از شدت عفونت مادرش رهاش کرده بود
با جون دل دوا درمونش کردم دیگه پیش ما موند الان 2سالشه
ن تنها حس میکنه ما مستاجراشیم و نوکراشیم بلکع ما حق نداریم به هیچ گربه ای جز اون حتی سلام کنیم😂😂😂اقا صبح ها ساعت هفت صبح میاد رو تختامون میگه پاشو یالا من بخوابم بسته هرچی خوابیدی😂اکثرا هم جای بابام میره میخوابه چون بابام میره سرکار امان از روز جمعه ها ک پدرم یکم بیشتر رو تختش بخوابه💔😐
من با این چیکار کنم اخه😐همه هم انقدر دوسش دارن حتی بابام ک میگفت یا جای منه یا جای این تو خونه الان بیشتر از ما دوسش داره💔😐
تشویقاییی ک براش میخرن از هزینه ی خوراکیای من بیشتر😐💔😂
تازه فکر میکنه مستقل شده و میتونه به ما زور بگه