2777
2789

من عاشق معلمم شدم و قرار بود که با هم ازدواج کنیم 

یه سری سر کلاس نشسته بودیم گوشیش زنگ خورد رفت بیرون بعد چند دقیقه برگشت سر کلاس و خیلی خوش حال بود گفت که دوستش شام دعوتش کرده رستوران ولی من یه لحظه اضطراب شدید گرفتم که نکنه این داره با یه دختر حرف میزنه 

تو جلسات بعدی کلاس من خودم رو زدم به ناراحتی پرسید ازم که چرا ناراحتی من گفتم که تو با دوستات میری بیرون ولی با من نمیای گفت که دوستم پسر بوده یه وقت فکر نکنی دختر بوده و چند سری تو چند جلسه بهم توضیح داد که دوستش پسر بوده و شام همبرگر سفارش دادن و تو رستوران هم نشستن غذا رو گرفتن و تو ماشین خوردن بعد که کلاس های ما بعد کنکور تموم شد گفت که بهتر هست ما با هم خداحافظی کنیم برای همیشه که من جواب پیام های رو ندادم خودش بعد از دو هفته بهم پیام داد و گفت بیا با هم حضوری صحبت کنیم منم رفتم و با هم صحبت کردیم گفت که من تو این مدت به اصرار مادرم رفتم با یه دختری صحبت کردم خیلی دختر خوبی بود جامع و کامل بود تو یکی از ارگان های مهم شغل دولتی داشت پدر پولدار داشت ولی من آدم ازدواجی نیستم 

الان کدوم حدس من درسته 

اینکه اون شب دوستش شام دعوتش کرده چون قبلاً گفته بود که من وقتی دوستان بهم زنگ می‌زنن خیلی بهم فحش میدیم و شوخی میکنیم بخاطر شوخی های پسرونه رفته بیرون 

یا اینکه از قبل با اون دختر در مرحله آشنایی بوده و فکر کرده که اون بهتر از من هست و رفته با اون ولی بعدش شرایط جور نشده و برگشته 

یا اینکه اصلا قضیه آشنایی با دختر دیگه الکی بوده و برای جلب توجه این حرف ها رو زده که حسادت من رو برانگیخته کنه تا من راحت تر باهاش آشتی کنم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نمیدونم ولی دلیلش هرچی که هست دیگه بهش برنگرد مخصوصا ک خودشم گفت ازدواجی نیستم

منظورش از ازدواجی نبودن شرایط مالیش هست چون من خیلی آدم پر خرجی هستم و اون فکر می‌کنه که از پس خرج من بر نمیاد چون من حدودا در ماه بیست تا سی میلیون پول خرج میکنم 

ب نظرم درست گفته... احتمال زیاد با همون رفته اونوقت چرا نشده؟پس دیگه نمیخواد با تو اردواج کنه؟چقدر د ...

چرا بابا میخواد با من ازدواج کنه یه مقدار می‌ترسه که از پس هزینه های من برنیاد 

چندین سری گفته که شما الان تو خونه پدرتون رفاه کامل دارید من به عنوان شوهر باید بتونم زندگی رو برای شما فراهم کنم که از زندگی الان شما بهتر و مرفه تر باشه ولی احساس میکنم که همچین توانایی ندارم 

خیلی استرس این رو داره که نتونم شوهر خوبی برای من باشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز