سه سال پیش که پسرمو حامله بودم با ی دختر مطلقه ریخته بود روهم دختره عین میمون بود
ببین چه لحظه هایی
مثلا شوهرم یادمه اومد یشب لباس زیر تازه خریده بود مدرسه قشنگ بود گفت ببرم تو کارگاه شبکار شدم عرقسوز میشم عوض کنم در صورتی که میرفت کارگاه شب تنها س ک س چت میکرد و تصویری ......
خودش وقتی لو رفت دست رو قرآن گذاشت ک حضوری ندیدمش ولی دختره گفت تو ماشین فلان کرد و ....ای وای هنوز انگار تازست برام نابودم نابود