تاپیکهای قبلم توضیح دادم سرنوشت تلخ و نکبت بارمو
شوهر بیشرفم بهم گفت مهریت و ببخش ببرمت سر زندگی منم مجبوری قبول کروم از ۲۱۴ تا بخشیدم ۳۰ تا سکه موند بغد منو با نقشه برد خونش ی هفته ای من جهاز بردم همه چیمو بروم اونجا بعد چند وقت همش الکی رو مخ میرفت هی اعصاب خردی میکردن بیشتر از قبل آخر ی روز دعوا انداخت خودشو زد انداخت گردن من از من شکایت کرد رفتیم دادگاه خودزنیش مشخص شد
خلاصه بکم ک منو از خونه پرت کرد بیرون بدون حجاب با کمک مادر و دوست مادرش ک خانم مطلقه ای هست و بچه های بزرگ داره و مادرشوهرم از دوستش ی من قبلا چیزای بدی میگفت
خلاصه ک روز دعوا و کلا هر روز تو زندگی ک بودم صدا از من ضبط میکرده!!!!!
خاهرشم همینجوری یود وقتی از شوهرش میخاست طلاق بگیره
خلاصه بعد این ماجراها برده صدای منو داده مردای غریبه گوش کنن چون وقتی خودش و زد بهش گفتم حر و م ز ا د ه عمدا اینو میبره بقیه گوش کنن ک بگه من بی ادب بودم!!!!این اولین و آخرین حرف زشتی بود ک بهش زدم شما بودین نمیگفتین؟؟؟
همه چیم خونشه و بهم نداد حتی مدارک شناساییمو هیچیمو برای جهیزیه اقدام کردم هنوز دادگاه تشکیل نشده
کلا تماس تلفنی همه چیو ضبط میکنه نمیدونم این چی بود