من چندتا کارما طلب کارم
ولی خیلی عجیبه چنین کارهایی بدون کارما مونده😐😐
یه حرفا یا رفتارهایی که سنگ آب میکنه
بذار یکی دوتاش بگم
اوایل عروسی زنعموی همسر ازم پرسید چرا بچه نمیاری گفتم دارم درس میخونم
دوسال بعد (۲ سااال) دختر خودش و خواهر همسرم بچه دار شدن من بچه نداشتم (و دیگه فارغ التحصیل شده بودم)
همین زنعمو رفته بود دیدن خواهر همسرم گفته بود ستاره میگه درس میخونم برای همین بچه نیاوردم
مادر همسر گذاشت کف دست همسر
و همسر اومد خونه چنان عصبااااااااانی بود کارد میزدی خونش در نمی اومد
هرچی پرسیدم نمیگفت
هنوز نگاهش و عصبانیتش یادمه
دعوا و بحث شد
گفت چرا دروغ میگی تو درس میخونی ؟ دروغگو و ...
آنقدر من گریه کردم هیچ وقت اونطوری گریه نکرده بودم
اولا بخاطر اینکه من اون حرف دو سال پیش زده بودم
دوم بخاطر اینکه چرا جایی که اصلا من نیستم رفته حرف زده آخه چه ربطی داشته حرف من کشیده وسط
سوم بخاطر اینکه اصلا گیریم همین الان گفته باشم درس میخونم مگه درس خواندن چیه؟؟؟؟؟
فکر کردم سر دخترش میاد
اما چی شد دختر دومی رو هم آورد🤣
و بذار یکی دیگه بگم
دختر همین زنعمو 💩
بچه دوم باردار بود و من بچه نداشتم
یه جمعی دعوت بودیم
من کمی دیر رفتم
وقتی وارد شدم همه سااااکت بودن و همینطوری نشسته بودن و تو گوشی و ....
بخدای احد و واحد تا من نشستم
یهو دختر این زن
شروع کرد بلند یلندددددددد مثلا رو به یه فامیلا هی گفت
مللللیحه تو سر بچت کجا رفتی سونو
ملیحه تو بچت فلان
ملیحه دکترت
هی بلند بلند بلند اعلام حاملگیش
اونم اینکه بچه دوم جنسش فرق داره و الان دومی دارم
هی گفت و گفت و گفت
آخرش یه لحظه ساکت شدن همین ملیحه با یه لبخند مسخره در حالی که سرش پایین بود گفت
خدا به هرکی نداره بده
سر عروسیم و ....
چندتا کارما دارم
چندتا حرف شنیدم که هروقت یادم میاد زار زار گریه میکنم
خدا از گوینده اش نگذره