سه ساله ازدواج کردیم به دختر شیش ماهه هم دارم اوایل خیلی احترامم نگه میداشت انگار یجورایی ازم میترسید و همش میترسید جدا بشم چون از نظر فرهنگی و خانوادگی من ازش بالاترم یجورایی ترس از پشیمونی منو داشت مخصوصا تو عقد ولی الان مخصوصا از وقتی بچه دار شدم دیگه انگار نمیترسه ازم طعنه بارم میکنه و یجورایی زخم زبون میزنه من راستش یکم سرد شدم اصلا خیلی مایل به رابطه زناشویی هم باهاش نیستم
حالاکه بچت به دنیا اومد؟
مردا کلا زن داری بلد نیستن
تروخدا دعاکتین من ازدواج کنم چرا نمیشه 😭چیکار باید بکنم چطور همه شوهر کردن حزمن
با این رفتارا دوست داشتنت از بین رفته؟
میدونید به همسایه یک داریم همیشه میگه کاش شوهرم حداقل ازم سر تر بود بهم طعنه میزد میگفتم حق داره حالا هیچی هم ندارن ولی زبونش درازه
منم 24سالمه دوتا بچه دارم 7ساله ازدواج کردم
حس میکنم زندگیمون به آخر رسیده
تصمیمم جداییه ولی نمیزارن
ادم وقتی باهم سطح خودش ازدواج نکنه اینجوری میشه . ازش پایین ترباشه شاخ و شونه میکشه بعدا
کلا مردا روی واقعی شونو وقتی بچه میاد نشون میدن متاسفانه
دیگه خیالش راحته که پات قرصه و مجبوری ب زندگی ادامه بدی هرچند بد باشه
چرا زندگیتون میترسه ازم و میترسم ازشه
ی زندگی مبنی بر عشق و احترام نمیتونین داشته باشین؟
شاید اون موقع ک ازت میترسید همین حس فعلی تو رو داشت الان داره با عقده خالی کردن تلافی میکنه
حق داری بددهنی خیلی ادمو سرد میکن
چرا بهش نمیگی خط قرمزم هست
من چند دفعه همسرم این کار رو کرد با قاطعیت بهش گفتم خط قرمزم هست الان دیگه انجام نمیده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
