همسر من یکسالی هس سرکاره قبلش دانشجو بوده
اینکه بگم پس اندازی داشته یا وضع باباش عالی باشه نه اینطور نیس
ولی بابام وضعش خوبه به نسبت
میتونست برام جهیزیه بگیره خودش اما وامو برداشت
شوهرمم بهشون گفت وام ازدواج منو به شوهرم بدن
ولی خانوادم قبول نکردن و با پول وام جهیزیمو دارن میگیرن
مامانمم هی منت میذاره که من این کارو واسه تو کردم
اینو واست خریدم
اونو واست خریدم
از اینور میخواد دوتا فرش بگیره گیررررر داده که شوهرتم باید همین الان بگیرع
هرچی میگم الان نداره بذار یکی دوماه دیگه میتونه بگیره
هی طعنه میزنه
بعد حرفای منم برعکس میکنه به بابام تحویل میده
بابامم پشت زنشه
به خدا دیوونه شدم از دست خانواده خودم و شوهرم
رواااااانیم کردن