همچین اتفاقی واسه من افتاد
بااینکه از همه نظر ازپسرشون سرتر بودم حتی پسر یه مشکلی هم داشت خانوادش مخالفت کردن
یمدت خیلی اذیت شدم اما بعدا بخاطرحال پسرشون که بیتابی میکرد راضی شدن اومدن
یکم فکرکردم گفتم اگه با صدکیلو طلا و عزت و احترام هم بیان قبول نمیکنم چون بعدا بهم سرکوفت میزنن ماکه نمیخواستیمت توچسبیدی بخانواده ما
هرچی التماس کردن قبول نکردم