اول بگم نه زنگ زده از صبح تا حالا نه سراغمو گرفته منم سر خودمو گرم کردم امروز دانشگاهم نداشتم از صبح تا حالا تمام خونه رو تمیز کردم کلی ظرف شستم که یادم بره همش منتظر تماسش بودم ولی هیچ سر چی سر اینکه گفتم فلانی قد بلنده این به کنار میخوایم عروسی بگیریم خانوادش هیچی کمک نمیکنند مامانش یه ۵۰ تومن طلا داده که عینه میخواد ازمون بگیره مجبوریم از وام ازدواجمون بهش بدیم از طرف دیگه ۷۰ درصد دعویتا عمو ها وعمه ها وایناشن مهمونای طرف ما رو هم مامان بابای خودم میدن طبقه پایین رو داده بهمون بشینیم رهن نگرفته ولی اجاره میگیره مادر شوهرم از طرفی اصلا انگار صاحب خونه زندگی خودم نیستم همش تا بخوام برم پایین دنبالم میگردن و انقدر ترس دارم که کابینتا اینجور نشه اونجور نشه ال نکنی با خونه بل نکنی خسته شدم واقعا حق اعتراضم ندارم.