2777
2789
عنوان

مادر شوهرم بدو بدو اومده ب من میگه

385 بازدید | 15 پست

دیروز دیدم تو کوچه در . همسایه هارو مسجد صدا میزنه چایی و شیرینی وب خاطر کربلا رفتنش. نظر کرده بود د یدم منو صدا نزد گفتم شاید دخترشم نیست لزومی ندیده منم باشم ولی هربار ک مراسمش خونه بود من میرفتم عین چی کار میکردم اینا فکر کردن وظیفه منه دخترشم قشنگ دستشو میزد ب کمرش زحمت میکشید یه استکان بلند میکرد ساعت 3 ظهر اومده درو زده و باز کرده دیده من خابم میگه پاشو بیا مسجد یادم رفت صدات بزنم بعد دید من خابم گفت پاشو دیگ پریود ک نیسی گفتم چرا یکم لکه میبینم و زیر شکمم درد میکنه هیچی نگفت در و بست و رفت منم تا اماده بشم و یه تیکه غذا بخورم 1 ساعت گزشت رفتم دیدم اینا جفتشون یه قیافه ای گرفتن ک بیای و ببین دو عدد تنبل حتی چاییشونم دم نکشیده بود همه داشتن مسخره میکردن میگفتن این دیگ چ جورشه و ... 😐برگردم عقب خدایی ب این مدل ادما انقد بها نمیدم دیگه قیافه گرفتنون برای چیه  زن داداش خودم خونمون یه استکان بلند میکنه انگار خونه تکونی کرده اما من دوساعت اونجا کار کنم مگه ب چشم میاد 

دیگه نکن

تا گفت پریودی دیگه نمی رفتی

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وقتی دیدی طلبکارانه حرف میزنه وشناختیشون نمیرفتی خب

اخه بعدش بدتر  قیافه میگیرن بعد میدونی واقعا نمیشه با مادر شوهر تو یه حیاط زتدگی کرد و قهر موند سخته 

معلومه چقد دوست داره... 

خودتو کم مونده پاره کنی پی کسی نره، بیشتر خدمات بده شاااید دلش سوخت بهت خیانت نکرد 

شایدم اگر بری تراپی روی روانت کار کنی وضعیتت بهتر شد

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

معلومه چقد دوست داره... خودتو کم مونده پاره کنی پی کسی نره، بیشتر خدمات بده شاااید دلش سوخت بهت خیان ...

با وجود زنایی مثل تو بخدا بایدم ترسید نترس با یه تاپیک من گشت ارشاد نمیفته جمع کنه اینارو تا کارو کاسبی تو خراب بشع انقد بهت فشار اومده نشستی تاپیکامو میگردی کلش نشلتون منقرصربشه 

معلومه چقد دوست داره... خودتو کم مونده پاره کنی پی کسی نره، بیشتر خدمات بده شاااید دلش سوخت بهت خیان ...

انقد بدبخت و حقیری ک شایدم بیکاری از یه مشت بی سروپا حمایت میکنی شما کم خدمات بده فرصت ب خدمات دادن ما هم برسه نگران نباش تو ..

با وجود زنایی مثل تو بخدا بایدم ترسید نترس با یه تاپیک من گشت ارشاد نمیفته جمع کنه اینارو تا کارو کا ...


حالا ایشالا اگه از تعلیق در اومدی درموردش حرف میزنیم🤫😆

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

معلومه چقد دوست داره... خودتو کم مونده پاره کنی پی کسی نره، بیشتر خدمات بده شاااید دلش سوخت بهت خیان ...

عامو بس کنید این عقده ای بازیارو ناموسا الان مثلا  که چی 

میخوای ثابت کنی خیلی زرنگی بابا باریکلا دست بزنین ضایع نشه

عامو بس کنید این عقده ای بازیارو ناموسا الان مثلا که چی میخوای ثابت کنی خیلی زرنگی بابا باریکلا دست ...


تو چی میگی نخود اش؟ یا اکانت دومشی


🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

حالا تو چرا اینقد حرص اینارو میخوری ؟؟



س ن ن؟ 

باز با کاربری هزارمت اومدی آیکیو؟ اگر نی نی یارو تگ کردم و IP هارو چک کرد اونوقت دیگه کلا به چیز میری... 

برو بگیر بخواب بدو

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792