من یه دخترهیکلی وزشتم که هیچکی دوسم نداره از بچگی داداشم زندگیمو تباه کرده زمان کنکورم موهامو میکشید نمیزاشت درس بخونم تااینکه بزور مامایی قبول شدم الانم که شاغلم و مجرد نمیزاره زندگی کنم وقتی دوستامو میبینم همه متخصص شدن اما من اونقدر همش جنگ ث دعوا کشش درس خوندن ندارم هیچی نشدم من هیچی نیستم هیچی