یه مرده تو اتوبوس سمت حرم چسبونده بود به من
هی زنها رو نگاه میکرد وول میخورد
تهشم میخواست از در زنونه بره بیرون دیگه قاتی کردم دستمو نگه داشتم جلو گفتم گورتو از همون در مردونه گم کن
واقعا نمیدونم چرا بعضیا اینجورین... حالشون به هم نمیخوره از چیزی که هستن؟؟