چندین سال پیش بدهکار شد بهشون و پولشونداد
منم خب تقصیری ندارم نه سرپیازم نه ته پیاز
بارها گفتم ببر بده پولشونو
الان دختر اون خانواده که پرستار هم هست،مثلا میرم بیمارستان یهوچشم تو چشم میشیم راهشو کج میکنه میره اونور با یه افاده شدید انگار که ارث باباشوخوردم
واقعا من تقصیری دارم؟؟
یا مثلا عمی همین دختره که قبلا معلمم بوده،الان منو ببینه انگار قاتل باباشو دیده یجور با اکراه نگاه میکنه
اینم بگم من ۱۲ ساله ازدواج کردم تو خونه ی بابام نیستم دیگه