امروز سرکار بودم گفت کجایی بهش گفتم رفتم مغازه دوستم گفت ویدیو بفرست از دم درش گرفتم اتفاقی صاحبکارم ک مرده رو صندلی جلو در مغازه نشسته بود اسم گلفروشی هم یکمش دیده میشد پرسید کجاس گفتم نزدیک خونمون
خیلی پسر خیره ایه میترسم ی روز پاشه بیاد جلو صابکارم مغازه با صابکارمم رودرواسی دارم مامان بابامو میشناسه
از ی طرفم میخوام باهاش کات کنم پول برام زده بعنوان کادو میترسم بیاد در خونمون اگ بخاد میکنه اینکارو اینقد خدا نترسه
اگه بیاد محل کار جلو صابکار بگم نمیشناسمت ابرومو میبره میگه ازم پول گرفته