اونایکه از خانواده شوهر ضربه خوردن بیاین

من ده سال از دستشون به شدت عذاب کشیدم متنفر بودم ازشون ۱۳ سال کینه داشتم نمیخواستم زنده ببینمشون

تا اینکه یک سری مراقبه فیلم کتاب و...خدا سر راهم قرار داد و  بهم کمک کرد دلم رو بزرگ کرد 

بخشیدمشون هم در دلم هم در مغزم هم رفت و آمد میکنم عادی 

و اینقدر آروم شدم حتی دیگه دوسشون هم دارم 

اینکه میگم اذیت کردن و نامردی خیلی شدید بودا 

البته اونام ی مقدار آروم گرفتن اذیتاشونو ی جورایی تموم کردن 

اما قطعا شما هم میتونی اگر بخوای کمکت میکنم 

خدا نکنه

من که تو عقد هم خوشی ندیدم

بس که مادرش پرش میکرد 

خودش ه م زحمت کشید همون هفته دوم خیانت کرد 

من که ازشون متنفرم توقلبم واقعا ازشون بدم میاد فقط حفظ ظاهر میکنم

خصوصی توضیح بدم یا همینجا

هر کدوم راحت تر و سریعتره 

اول باید به خودت و خدا بگی که من دیواری نمیکشم

دیواری نمیخوام باشه،یعنی اصراری ندارم که کینه و ...ادامه دار باشه و کمک بخواه که دلت رو بزرگ کنه

معلومه که سخته اما دیدت میخوام منفی یا خاکستری نباشه حداقل حد وسط باشه تا به مرور رنگ روشن بخشش بگیره 

مرحله ی دوم اینو بدون که نصف کارها و رفتارها میتونه از روی دلسوزی ناخودآگاه غیر عمد یا حس اینکه تجربشون بیشترع مطرح میشه و از روی عداوت و پدرکشتگی نیست.

بعد فیلم کلبه رو ببین مضمونش ترسناک نیست اول فیلم در مورد یک خانوادست که رفتن پیک نیک دختربچشونو از دست میدن 

کتاب های تنها عشق حقیقت دارد و جز عشق راهی نیست آقای برایان ال وایس رو دانلود کن یا بخر بخون 

کتاب های دیگه روان شناسی و یا در مورد بخشش رو جستجو کن بخون 

نماز شب هم مفیده 

خیلی هم به گذشته فکر نکن خدا مطمئنا درهای بهتری روت باز میکنه