خواستگار معلوم نیس از کدوم گوری زنگ زده کی منو معرفی کرده هرچی از این مراسمات خاله زنگی فراری هستم یکی تو مراسمات خاله زنکی شماره مامانمو داده
مادره زنگ زده تمام آمار خونه ما که من چیکارم پوششم چیه بابام داداشم چیکارن همرو درآورده مامانم حتی نپرسیده پسره چیکاره هست من ۲۵ سالمه پسره ۹ سال هم بزرگتر بوده بعد مامانم خوشحال ک خواستگار پیدا شد
میگم مگه من قصد ازدواج دارم؟ مگه من موندم رو دستتون؟ بعد چرا آمار دادی خودت هیچی نپرسیدی شاید یارو معتاد بود یارو اشغالی بود آدم میشینه با هرکسی حرف میزنه شان دخترش میاره پایین؟ معلوم نیست اصلا کی بودن رفته آمار زندگی مارو ریخته وسط بعدم میگه بذار بیان شاید خوب بودن
دیوانم کرده