ما طبقه بالا زندگی میکنیم
و هر روز میرم خونشون(اگه نرم میگن چرا نمیایی ما دلمون تنگ میشه هواتو میکنیم اگه هم نرم خودشون زنگ میزنن بیا) منم تو خونه بیکارم اگه نرم میگت تو که تنهایی بیا پیش ما
بعد دوستم میگه نباید بری هر روز
اخه نمیشه نرفت
خونه کناریمون عموی شوهرمه
اوناهم مثه ما ان هر روز میرن و میان
چیکارکنم میدونم بین دوراهی که برم یا ن
بگو کار پیش اومده انجام بدم میام
یبار بگو دارم تمیزکاری میکنم تموم شد میام
اگه ادمای خوبین و مشکلی نداری باهاشون چرا نری عزیزم
تو به دوستت چیکار داری ، ادم عاقل عقلشو میده دست یمی دیگه؟؟؟
هرحور خودت راحتی زندگی کن.
ی روز درمیون برو
بعد میری پذیرایی میکنن ازت
ناهار ز و شام چی میدن
هر جور راحتی
واسه ناهار و شامم میگن بیا یانه؟
من ۱۱ ساله تو یه ساختمونیم
نمیرم خونشون مگر اینکه دعوت بکنن اوایل میگفتن هر روز بیا و فلان میرفتم ولی بعدش کم کم کار رو بهونه کردم و فیلم دیدن رو بهونه کردم انتظارا تموم شد من تو خونه خودم تنهایی راحتم البته الان دیگه یه دختر ۸ ساله دارم که هروقت بخواد اون میره پایین
سعی کن هرچه زودتر خونتو عوض کنی یا حداقل خونه نباشی حد و مرز بزاری یعنی چی هر روز اه اه
اره همیشه چایی و میوه
اجازه نمیدن یهو پتویی چیزی جم کنم یا ظرف بشورم
شام و ناهار نمیمونمم ولی میدن برام بالااا
موقعه شام و ناهارم برم سفرشون پهن باشه مجبورم میکنن حتی شده یه لقمه بخورم
هرچی ام بخرن حتی من نباشم خونه یا نیبنم تو خونشون
میدن برام بالا
