ی خواب دیگه هم دیدم باغمون ۳تادزد زن اومده بودن اوناتوباغ مابودن من دروبستم ازسمت بیرون اماقفل موندانور با چادربستم جای قفلشو بعدبه پدرم شلیک کرده بودن به قلبش
توماشین بود ماشینوبرداشتم بردم پدرموببرم بیمارستان
رفتیم ی جادیدم پدرم خوبه راه میره ۳تازنارم اونجابودن