با خانواده شوهر تو یه ساختمونیم
از صب تا شب توله هاشون جلوی در و تو راه پله ان برا جاری وخواهرشوهرا
مادراشونم که کشیک میدن
بچی سفارش بدم اینقددد به جعبه نگاه میکنن که چیه و منم مجبور به تعارف میشم از کوفت برام بدتر میشه
خیلیم خسیسن هر وقت من سفارش دادم بچه هاشوت بهونه گرفتن ما هم مبخایم اینام نمیخرن هی سروصدا ودعوا که شوهرم میگه خواهشا اشوب بپا نکن تو خونه مردم ونخر
وای کاش روزیکه قبول کردم با اینا یجا خونه بخرم یکی بود این روزا رو بهم نشون میداد