لطفاً سرزنش نکنید اگه بلدید راهکار بدید چون خودم میدونم اشتباه کردم
جریان از این قراره که من یه همکلاسی داشتم ولی تقریبا یک ماه آموزشگاه نمیومد وقتی برگشت خیلی ناراحت بود که عقب افتاده و فلان
با هم صمیمی نبودیم ولی من از سر مهربونی شایدم خریت گفتم بیا خونمون که کمکت کنم تو مباحثی که غیبت داشتی
وقتی اومد خیلی عجیب رفتار میکرد، براش قهوه آوردم فنجون رو برمیداشت داخلش نگاه میکرد و چرت وپرت میگفت، یهو از سر میز پاشد دور تا دور خونه قدم میزد و وارسی میکرد همه جا رو و حرفای عجیب میزد... حتی پرنده ام اون مدتی که ایشون خونمون بود اصلأ پیش من نیومد و کلا ترسیده بود. چند روز بعد فهمیدم ایشون و مادرش و کلا کل خاندانش دعانویس و اهل جادو و اینان... من خرافاتی نیستم ولی از اون موقع هر شب کابوس میبینم و کلا اتفاقات بدی دائم برام میوفته
شما راهکاری ندارید که از این وضعیت خلاص شم؟! یعنی ممکنه چیزی توی خونه گذاشته باشه؟ ☹️