دوست من رفته بهداشت بعد ازش پرسیدن وضعیت زندگیت چطوره اینم اول گفته خیلی استرس دارم همش میلرزم عرق میکنم سه بارم تشنج کرده بیچاره تا دوسال پیش زندگیش جهنم بوده گذشته بدی داشته همشو تعریف میکنه برای خانمه تو بهداشت اونا هم میگن سایقه خودکشی داشتی گفته دوبار اما قدیما الان نه فقط همش یاد گذشته میفتم حالم بد میشه شوهرش یه نمه بهتر شده دوتا بچه داره پرسیدن بچه ها هم کتک خوردن گفت نه اصلا از لحاظ بچه ها خیالم راحته نه کمبود میزاره نه میزنه ...اومده پیشم میگه دیروز اینجوری گفتم دست خودم نبود نکنه بیان تو زندگیم دخالت کنن با بچه هام و ببرن گفتم نه بابا میخوان کمکت کنن مشکلت و حل کنن گفت اخه میترسم باز استرس گرفتش ....الان گفتم چجوریه این سوالا میکنن بعدش چی میشه
اینجا ایران طرف سر بچه اش رو هم میبره قصاصش نمیکنن
کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره.نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره 🍀
چه لزومی داشت تمام زندگیش رو واسه اونا تعریف کنه ولی کاری نمی کنن خیالت راحت اینجا ایران طرف سر بچه ...
اخه گفته رفتم بهداشت برا استرسم دارو بنویسه روان شناس اوردن بعد تا پرسیده این استرس و اضطراب از کجا سر چشمه گرفته اینم یکی یکی گفته اینجوری بودم قبلا .....بعد گفته الان کع زندگیم خوب شده نمیخوام این استرس باهام باشه دارو بدید .....روان شناسه گفته عزیزم بدنت چون سختی زیاد کشیده واکنشش طبیعیه به واکنش از خودش نشون میده انگار تو خطره