بچه ها من سالها پیش یک خاستگار داشتم که همکار هم بودیم و ایشون خیلی مثلا فرهیخته بودن و تیزهوشان درس میدادن و دکتری داشتن
ایشون با پدر و مادرشون که ادمای مسن و بسیار محترمی بودن اومدن خاستگاری
ما رفتیم توی اتاق حرف بزنیم که عجیب ترین اتفاق خاستگاریم رقم خورد و این اقا به ظاهر فرهیخته که بسیاری از شاگرداشون خانم هستند،،،، به من توی اتاق گفت من به اصرار پدر مادرم اومدم و اهل ازدواج نیستم اما به شدت اهل رابطه جنسی هستم و شما هم خیلی س ک س ی هستی !!!!! و اگر موافقی برای باز شدن ذهنمون و پیشرفتمون بیا باهم باشیم
خدا شاهده به جان خودم فقط به خاطر موی سفید مادرش و ابروی پدرش بهش گفتم خفه شو گمشو بیرون زودم پدر مادرتو ببر و هیچی دیگه نگفتم و خودمو کنترل کردم
گذشت تا الان
ایشون الان شدن مدیر گروه رشته ی ما و همه جا دعوت میشن برای تدریس خصوصی و کلاس فوق برنامه مدارس دخترانه و
من همیشه ازش فرار میکردم میفهمیدم یجایی هست نمیرفتم ولی الان مجبورم چون سرگروه شده
امروز بعد سالها که از نزدیک دیدم و صداشو شنیدم یجوری چندشم شد که حالت تهوع گرفتم باورم نمیشد چجور شخصیت کثیفش قایم میکنه و به همه میگم خواهرم التماس دعا ما رو موقع نماز دعا بفرمایید!!!:/
منو که شکر خدا اصلا یادش نیست چون خیییلی تغییر کردم شایدم خودش میزنه کوچه علی چپ
رفتم پروفایلش دیدم یا خدا پر از ایات قران
میخوام برم به حراست بگم مراقبش باشه دخترای مردم گولش نخورن
یبارم میگم شاید واقعا متحول شده
یبار میگم به من چه
نظر شما چیه
خیلی حسم بده