خواهرای شوهرم وقتی بچم دنیا اومد نیومدن حتی زنگم نزدن بچم شش ماهش تموم شده دو هفته هم بیمارستان بوده هی مادرشوهرم میاد میگ بچه رو بیار خواهرات ببینن یا هی میگه خواهرات سرما خورذن هی شوهرمو تحت تاثیر قرار داد ک دیروز پاشده زنگ زده بهش الانم دیدم فالوش کرده دنبال بهونس با اونا بگه بخنده مامانش بع من و خونوادم فوش داده بعد یه ساعت نگذشته رفت باهاش بگو بخند کرد ولی با من قهر باشه شده دو ماه طول بکشه عین خیالشم نیس