خواهر برادر کوچیک دارم . مادر بزرگ پدریم به مناسب اینکه من از خوابگاه اومدم میخواد بیاد از امروز تا دو سه روز خونه مون بمونه . به خواهر برادرم هرچی دلش میخواد میده میخورن . به بچه سه ماهه آب آبگوشت میده آب عدسی میده لعاب برنج میده .مامانم هرچی هم بگه اعتنا نمیکنه . خواهرم ۱۰ سالشه با اون هر چند دقیقه یکبار دعوا میکنه که چرا اینجا نشستی چرا اینکار رو کردی چرا راه رفتی ؟ بابامم میشینه مادرشو تماشا میکنه و کیف میکنه .
خندم گرفت اسی
یاخدااا بچه سه ماهه.بچه ندید بهش
مادربزرگا همینن فقط باید تحمل کرد
متاسفم واقعا
چ ربطی داره دانشگاه تو به اومدن اون
خیلی دلش میخاد تورو ببینه ناهار یا شام دعوتت کنه
انقدر بدم میاد مردها این همه خانواده پرستم آنقدر متنفرممممم بعضی وقتا آنقدر این رفتار اذیتم میکنه میگم از ریشه مردها و نابود کنم
خدا بگم چکار کنه این مردا رو
شوهر منم خانوادش هر گوهی بخورن جیزی نمیگه
ببخشید تعجب کردم خونه تون مهد کودک ؟مامانت ماشاالله یه تن چقد بچه میاره
به نظرم پاشو برگرد خوابگاه😂🤣
از این به بعد بی سر و صدا بیا که دعوا نداری
بعد تو بذو خونه ی مادر بزرگت بمون یک روز کاراشون انجام بده با هم یک پارک برید
اصلا مامان بزرگت این کارا رو هم نکنه خیلی وحشت ناکه میاد می مونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
