قسم میخورد ک نمیکشم اما بو سیگار میداد تا این ک اعتراف کرد و منم گفتم خوشم نمیاد دوباره گف نمیکشم اما من متوجه بو میشم حس بویاییم قویه و میدونم میکشه.اینجوری نبود نمیدونم چیکار کنم.چون خط قرمز من برای ازدواج دود بود.چیکار کنم
برای فرار از فشار های روانی عصبی و کاری میرن سمت سیگار کشیدن،تو این اوضاع همه گرفتاری دارن خودشون با سیگار کشیدن آروم میکنن.زیاد فکرت درگیر نکن و سعی نکن تخریبش کنی بیشتر کنارش باش تا اینکه روبه روش باشی