من احساس خاصی نداشتم فقط میدونستم دختر باید شوهر کنه، اوایل کمی سخت بود، اما الان یه شب شوهرم بغلم نخابه،خوابم نمیبره،آدم کامل و همه چی تموم نیست اما خوب تکیه گاهم هست،! دوسش دارم
مورد داشتیم پسره رفته خواستگاری، به هوای اینکه عشق بعدا ایجاد میشه، عروسی هم گرفته، رغبت نکرده به دختره دست بزنه....
جنین از بدو تشکیل، انسانه...چی باعث شده فکر کنید یک تکه گوشته و جزئی از بدن مادر؟ فقط یک مدت احتیاج داره به تنها پناهگاهش تا سریع مراحل تکامل رو طی کنه...همونطور که نوزاد احتیاج به نگهداری داره...دستتون رو به خون فرزندتون آلوده نکنید! هیچکس از آینده خبر نداره، با چه تضمینی، حق حیات به فرزندتون نمیدید، شاید اون نجات دهنده تعداد زیادی از انسانها باشه...با وجود هر نوع سختی که در زندگی وجود داره! چرا این جنین نرفته در شکم مادری که سالهاست ناباروره، اما تدبیر امر الهی اونو گذاشته در شکم شما؟