2777
2789

به یکی از دوستان مشترکمون که پرسیده چرا شما دو نفر باهم نموندید گفته : چون ازم سرتر بود و خودمو پیشش کم میدیدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خاک عالم تو سرش واقعا

دوسال زندگیم سیاه شد پای این عشق مسخره گریه کردم مریض شدم کم آوردم زمین خوردم....همه حس هایی که دخترا خودتون خوب میدونید


من هیچوقت فکر نکردم اون از من پایینتره!!!!! دارم دیوونه میشم این چه دلیل مسخره ایه!! خیلی خوش هیکل و بلند قد و خوش چهره بود و تو صحبت کردن خیلی از من سرتر بود و همیشه ارایه های عالی داشت و استادا دوستش داشتن چون اخلاق خوبی داشت و گرم و صمیمی بود...ولی تا جایی که من یادم میاد من فقط ترجمه ام خوب بود اون متوسط بود و همیشه از سرعت بالای من تو ترجمه و دقتم تو مقاله نویسی میگفت...من به کامپیوتر و آفیس و..تا حد خوبی مسلط بودم اون صفر بود و کاراشو من میکردم...سنم کمتر بود اون ارشد بود و من کارشناسی ..ولی استادمون برای یه مقاله ما دو نفر رو انتخاب کرده بود و سر همین باهم آشنا شدیم..هر جا کارش گیر میکرد به من میگفت حلش میکردم و الان که یادم میفته چندین بار شده بود با یه حالتی میگفت چطور تونستی اینو انجام بدی و من با خنده میگفتم کار که نشد نداره...ولیییییی اصلا از من پایینتر نبود من اونو از خودم سرتر میدیدم و دخترای کلاسشون همه مشخص بود روی این کراشن....وای حالم باز بد شده مثل همون دوسال که بدبختی محض رو تجربه کردم


دخترا هیچوقت تو دانشگاه عاشق نشید بذارید طرف مقابل اول بیاد جلو و خودشو بهتون ثابت کنه بعد شما درگیر احساس بشید...بخدا که عشق های دانشگاهی در 99 درصد موارد آخر و عاثبت خوبی نداره

ازم هیچوقت خواستگاری نکرد ولی چون همیشه باهم بودیم به خاطر کارهای مشترکی که داشتیم همه ما رو باهم یادشونه

یه بار تو یه کلاسی تنها بودیم در مورد پروژه ای که داشتم صحبت کردیم و تموم شد و با یه حالتی بهم گفت دارم ازدواج میکنم و من با خنده بهش گفتم عه مبارکه...چون غرور داشتم و نمیخواستم اون لحظه حس ناراحتیم رو نشون بدم. یهو با عصبانیت و رنگ پریده پا شد گفت یه لحظه من برم یه کاری دارم برمیگردم...رفت یه ربعی بعد برگشت و من تو اون یه ربع دنیا دور سرم میچرخید و از چیزی که شنیدم حالم بد بود اما باااازم به روی خودم نیاوردم و برگشت هم چیزی نگفتم...دم عید بود و ترم آخر هر دو ما بود....فقط اینو یادم میاد که بعدش کم کم صمیمیتم رو با بهانه های مختلف باهاش کم کردم و دوماه بعدش کلا باهاش قطع رابطه کردم و ...


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

واقعا ناراحت شدم ولی منم بدجور رو یه پسره تو دانشگامون کراش زدمجوش جوشیه ها،قیافه ای هم ندارهولی کرا ...

چن سالته؟

خدایا ان شاءالله مصلحتتو با حاجتم یکی کنی...

باهم دوست پسر و دوست دختر بودید؟...یا فقط کار پروژه هاتون با هم بود؟

دوست بودیم در این حد که از همه اعضای خانوده همدیگه و ...خبر داشتیم من داداششو میشناختم...اون داداش منو میشناخت و کار کرده بودن باهم...ولی خوب هیچوقت پیشنهاد رابطه و خواستگاری بین ما رد و بدل نشد....اما مطمینم به هم احساس دوطرفه داشتیم

مدیون خودتون احساستون شدین...چه حیف شدین و طلف کردین خودتونو بخاطر غرور مسخره...

من متوجه تاپیک نشدم؟...ینی هم اسی و هم پسره هبچکدوم هیچی نگفتن؟...فقط همکار بودن؟

خدایا ان شاءالله مصلحتتو با حاجتم یکی کنی...

دوست بودیم در این حد که از همه اعضای خانوده همدیگه و ...خبر داشتیم من داداششو میشناختم...اون داداش م ...

عزیزم💔...ینی راه برگشت نیست؟...الان متاهله؟

خدایا ان شاءالله مصلحتتو با حاجتم یکی کنی...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792