رفته بودیم کوهنوردی
من خیلی سعی میکردم از دوستم حمایت کنم
ولی دوستم دیدم خیلی تلاش میکنه من رو خراب کنه
من شب قبلش نخابیده بودم و سعی میکردم تو ماشین بخابم ولی همش با مسخره میگفت خاب الووو بخاب باز خابیدی
اگه اون بود من میگفتم بخاب این شب قبل نخابیده برا همین خاب الو شده
من مطب زیبایی پوست کار میکنم دوستمم برا امتحان فنی حرفه ای برده بودم که روش مدل بزنم تا دید تو گروه کوهنوردی چند نفر جدید شماره من رو میخان تا خدمات دریافت کنن گفت یادتهههت صورت من رو کار کردی حساسیت داده بود منم گفتم چون امتحان بود و من مجبور بودم تمامی خدمات رو انجام بدم
یا یه عکس گرفته بودن بچه ها ازم که میخندیدم و قیافه من رو تو عکس پیش پسرا مسخره کرد منم گفتم چشه انگار بچه سه ساله ای شدم که شادی میکنم و همون عکس رو استوری کردم که بدونه من از بد افتادن تو عکس نمیترسم. چون اصلا بد هم نیافته بودم
واقعا خیلی حس بدی هست بدونی دوستت حسودت بوده دوست رو وقتی جنس مخالف باشه میشناسی
حالا من زیر بم زندگیمو بعش گفتم میترسم از حسادت یه روز بره ابرو منو ببره