خانواده شوهر من اینجورین که اگر مثال اونا بگن ما امشب جوجه میخوایم تو نزاری جوجه بخرن اون شب هیچ دیگه نمیخوان مشکل خانواده نیست مشکل شوهر منه
دیشب گفت زنگ بزن رستوران ۵ سیخ کباب سفارش بده گفتم نه غذا درست کردم گفت باشه برا فردا زنگ بزن رستوران گفتم تو کارت ملتت پول نیست گفت کارت پس انداز هست زنگ بزن من گفتم نه اونم عصبی شد رفت خونه لب به غذا های من نزد هر چی صدا زدم گفت مال خودت از پدرم نباشم هر شب غذا از بیرون نخرم
یا رفتیم لباس بخریم به فروشنده گفت لباس مشکی مجلسی ساده بدون خط بده من گفتم نه رنگی بردار گفت نه مشکی من دوباره گفتم به فروشنده گفت منصرف شدم از تو مغازه آمد بیرون
رفت گوشی بخره آیفون گفتم گرونه سامسونگ بدار به فروشنده گفت منصرف شدم اصلا گوشی نمیخوام چکار کنم باهاش