شوهرم اصلا و ابدا اهل رفیق بازی نیست
فقط یه داداش داره که با اون بعضی وقت ها بیرون میرن مثلا میرن تیر اندازی
قبلا اعتیاد داشت الان نداره
زنش ازش جدا شده
چون زن دوم گرفته بود زن دومه هم شهر دیگه زندگی میکنه یک ماه هست و شش ماه نیست
همش میگم کاش باهاش قطع رابطه کنه ولی همش میگه داداشمه دوسش دارم مگه تو میتونی خواهر برادر تو دوست نداشته باشی و نبینیشون
ولی بعضی وقتا که باهاش میره بیرون میگم کاش بیرون نمیرفتن
البته برای من هیچوقت کم نمیذاره مثلا اگر با اون رفته باشه منم بیرون میبره و کارای منم به موقع انجام میده و تعادل را رعایت میکنه
همش بهش میگم این داداشت مزخرفه نباید بری اونم میگه خب برادرمه و به جز اون کسی را ندارم تا الان هم تاثیر بدی تو زندگی ما نداشته یعنی اصلا کلا یک بار خونمون اومده اونم با دعوت اهل فتنه و حرف و .و نیست منتها چون یکم بی قید زندگی میکنه میترسم هی ام بگم بد باشه چون خانوادشه