ی رفیقی قبلا داشتم سر اینکه کلییییی ب من بدوبیراه و دروغ گفت کات کردیم الان واسم خاستگار اومده فهمیدم اکس همون دخترس.دختره هم هنوز تو کفشه میترسم قبول کنم دختره از آتو داره ی وقت ب خانوادمنگه😐
با پسره و خانواده ات در این مورد صحبت کن و ب خاطر یکی دیگه ب بختت لگد نزن
غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍
آخه خیلی پسر خوبیه حیفم میاد از طرفیم دختره از من متنفره مطمعنم کلی اذیتم میکنه
من اصلا کاری به دختره و کارایی که ممکنه بکنه ندارم ولی شک نکن عقد بکنین فکر اینکه با اون دختر چجور ارتباطی داشته و چکار کردن و اینا ولت نمیکنه و روزگارت تلخ میشه...بازم خود دانی