هنوز به سی نرسیدم اما یه حال و هوایی دارم یه سری حساسیت ها و تمایلاتی پیدا کردم که امروز متوجه شدم بهش میگن بحران سی سالگی.
ما کی این سی سال رو سپری کردیم که نفهمیدیم.😢😢😢
«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و بهنظر برسی و فکر کنی، که حقیقیترین نسخهٔ خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی. تشویقش کنی. دوستش داشته باشی. برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی. وقتی هم کسی مسخرهش میکنه یا بهش دهنکجی میکنه، محل نذاری. شایعات بیشترشون درواقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادهن. سرت رو بنداز پایین. استقامتت رو حفظ کن. ادامه بده...»بریده ای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
حالا من چند ماهه با خودم درگیرم چرا 25سالم شده و استفاده خاصی از این همه عمر ازدست رفته نکردم چقدر خ ...
من هم تا ۲۵ سالگی همین حسو داشتم.
ولی بعد ۲۵ خیلی برا دل خودم جنگیدم و الانم راضی ام به یه سری هدف هام رسیدم
«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و بهنظر برسی و فکر کنی، که حقیقیترین نسخهٔ خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی. تشویقش کنی. دوستش داشته باشی. برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی. وقتی هم کسی مسخرهش میکنه یا بهش دهنکجی میکنه، محل نذاری. شایعات بیشترشون درواقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادهن. سرت رو بنداز پایین. استقامتت رو حفظ کن. ادامه بده...»بریده ای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
حس پختگی حس اینکه قبلا چقدر بی معنی و بی هدف بودم و الان چیزای دیگه ای برام مهم.
یه ارزش های دیگه ای برای زندگی پیدا کردم.
قبلا خیلی دوست داشتم دایره ارتباطاتم زیاد باشه
الان تنهایی رو دوست دارم.
کوچیک ترین سر و صدایی اذیتم میکنه.
و و و
«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و بهنظر برسی و فکر کنی، که حقیقیترین نسخهٔ خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی. تشویقش کنی. دوستش داشته باشی. برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی. وقتی هم کسی مسخرهش میکنه یا بهش دهنکجی میکنه، محل نذاری. شایعات بیشترشون درواقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادهن. سرت رو بنداز پایین. استقامتت رو حفظ کن. ادامه بده...»بریده ای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
منم ۳۰ و خرده ایمه بهش دچار شدم قبل تولدم خیلی ناراحت بودم الان دیگه نه فقط حس میکنم پیرم اونم به خا ...
نه من اصلا حس پیری ندارم.
فقط باورم نمیشه داره سی سالم میشه
«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و بهنظر برسی و فکر کنی، که حقیقیترین نسخهٔ خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی. تشویقش کنی. دوستش داشته باشی. برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی. وقتی هم کسی مسخرهش میکنه یا بهش دهنکجی میکنه، محل نذاری. شایعات بیشترشون درواقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادهن. سرت رو بنداز پایین. استقامتت رو حفظ کن. ادامه بده...»بریده ای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
سلام عزیزم خوبی خیلی قت بودم میبوذم میدیدم نیستی احوالت خوبه اوضاع کار وبچه ها خوب هستند داداشت بهتر ...
سلام عزیزم.
خیلی ممنون از احوال پرسیت.😘
شکر خدا آره خوبه اوضاع.
داداشمم الحمدلله بهتره.
«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و بهنظر برسی و فکر کنی، که حقیقیترین نسخهٔ خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی. تشویقش کنی. دوستش داشته باشی. برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی. وقتی هم کسی مسخرهش میکنه یا بهش دهنکجی میکنه، محل نذاری. شایعات بیشترشون درواقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادهن. سرت رو بنداز پایین. استقامتت رو حفظ کن. ادامه بده...»بریده ای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
عزیزم من خیلی وقته شمارو دنبال می کنم خیلی دوست دارم داستان زندگی تونو بخونم کاش بازم بذارینش...
کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!