گفتش که من و آرین و آرسام که پسرعمه هاشن و نوردخت داشتیم توی اتاق بازی میکردیم خیلی بهمون داشت خوش میگذشت عمه اومد گفت آرین و آرسام فردا باید برن مهد کودک باید زود بخوابن دیگه خداحافظی کردن و رفتن خونشون بعد گفت نصفه شبی هوا تاریک بود تلفن زنگ خورد من و تو و بابا بیدار شدیم تو رفتی تلفن رو جواب دادی بعد گفتن که آرین مرده بهش ماشین زده منم کلی گریه کردم بعدش رفتم تو اتاق دیدم دارم باهاش حرف میزنم انگار اصلا نمرده بود بعد من و باباش رو صدا کرده ما که اومدیم اصلا چیزی ندیدیم بعد گفتم نمیدونم چی شد یکهو من و تو خواستیم بریم دستشویی که دوتا آقا با چاقو اومدن بیرون از یکی از دستشویی ها بعدش یهو چشمام رو که باز کردم من و تو توی یه کافه بودیم توی یه شهر خیلی شلوغ ولی هیچ آدمی به اون یکی کار نداشت یکی داشت با تلفن حرف میزد و گفتش تلفنش بی رنگ بود انگار شیشه ای بود بعد گفتش که من میخواستم برگردم پیش بابا و نوردخت اونجا یه دریاچه بود شبیه باغ کتاب آخه من باغ کتاب زیاد میبرمش گفتش که میخواستم بپرسم توی اون شاید برگشتم پیش بابا گفتش که میخواستم ازش برم بالا که پام خورد به یه لوله و اون ترکید یکسری خانم که اونجا بودن دنبالمون کردن ما خیلی سریع دویدیم تا گمشون کردیم گفت تو بغلم کردی میخواستی زنگ بزنی به بابا با گوشی قدیمی ولی نمیشد رفتیم یه گوشی خریدیم عین گوشی شیشه ای ها که بقیه داشتن با اون تونستیم زنگ بزنیم به بابا بعد گفت بابا ازمون پرسید کجایین ماهم گفتیم نمیدونیم ولی زود برمیگردیم بعد گفتش که یه جوری بود انگار که صدای بابا میپیچید و گفت همینجا خوابم تموم شد بعدش با گریه بچم از خواب بیدار شد من واقعا الان از صبح ذهنم درگیره آخه فیلمی هم براش نمیزارم فقط کارتون میبینه که بگیم به خاطر اون بوده خیلی خوابش عجیب بود خیلی ترسیدم😞
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خیرهعمر ایشون طولانیه همون پسر بچه ای که دیدن فوت شده اون خانم ها هم دنبالتون بودن در واقع نشون از ا ...
میشه خواب منم بگی
خواب دیذم یه جایی بودم پر از درخت مو بود ولی انگور نداشت ولی یه عالمه برگ سبز و قشنگ داشت و همسرم داشت از اون برگ ها میچید میداد دست من
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
عزیزم خیره باردار قراره بشین انشالله فرزند دختر هست
یا فاطمه زهرا
نگو
سه تا بچه دارم
همسرم وازکتومی کرده فکر نکنم این باشه تعبیرش
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
عزیزم خیره باردار قراره بشین انشالله فرزند دختر هست
خودم گفتم حتما مربوط به شغلش میشه چون دار کار قبلش رو جمع میکنه
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
نمیدونم عزیزم یا این میتونه باشه یا به این معنی از جانب همسر خیر برکتی به دستتون میرسه اگر فرزند د ...
ممنون عزیزم
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)