2777
2789
عنوان

شوهرم روزه اخر تصممش رو عوض کردم دلم داره میترکه

| مشاهده متن کامل بحث + 1840 بازدید | 87 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

جشن فقط ظاهر موضوع هست مشکل خیلی عمیق تره



واقعا درسته

داماد خواهرم همین جوریه انقد به خواهر زاده ام ابراز احساسات الکی میکنه ولی با کل فامیل زنش اونم فقط مادری رو قطع کرده مثلا میاد خونه مادرم شام بعد اصلا منو نمی بینه،به این پسر چقد کادو دادم چقد شام دادم ولی نمک به حرومه 

باورت میشه خواهر زاده ام زایمان کرده بود به نگهبان گفته بود منو راه ندن بخش

بدون اینکه حتی قهر باشیم،ولی ازاون روز دیگه من کلا باهاش قهر کردم

دنبال قطع رابطه هستن بیچاره زنشون

ابنقده خودم و بچه ها دوق داستیم

عزیزم شوهر منم همینطور یه ، البته من سه چهار سال پیش که میخواستم برم عقدکنان خواهرزادم لباس پوشیدم که بریم ، یه دفه گفت نمیخام بری نمی‌ریم لباساتو در بیار ، واقعا دیگه دلم میخواست جیغ بکشم اونجا ، همیشه اینطور مواقع التماس میکردم یا دل به دلش میدادم بزاره که برم،ولی اون سری جلوش وایستادم گفتم من میرم گفت اگه رفتی دیگه برنگرد،گفتم نخواهم برگشت فکر کردی دیگه برمی‌گردم پیشت پاشدم کفشامو پوشیدم درو که میخاستم باز کنم یدفه پاشد گفت باشه وایستا باهم بریم ، از اونجا به بعد همیشه جلوش در میومدم دیگه ندیدم امرونهی کنه،تازه  یه چند باری هم بدون اینکه بهش بگم رفتم خونه آبجیم بعد که میومد خونه میدید من نیستم زنگ میزد کجایی میگفتم خونه آبجیمم دیگه هیچی نمی‌گفت الان دیگه اصلا کاری ندارم ،بهش گفتم میخای باهام بیا نمیخای خودم میرم با فامیلام خوش میگذرونم اجباراً نمیکنم حتما بیایی

اینقدر بدم میاد وقتی دارم با آهنگ میخونم،،،خوانندهه اشتباه میخونه
واقعا درستهداماد خواهرم همین جوریه انقد به خواهر زاده ام ابراز احساسات الکی میکنه ولی با کل فامیل زن ...

ما خودمون همچین دومادی داریم .خواهرم تواکثر مراسمات نبود .خونه پدرم سالی یکبار می اومد اونم بعدچندروز دیونه بازی راه مینداخت .آخر خواهرم به خودش اومد دیگه کوتاه نمیاد حتی به دعوا ختم بشه. نمیگم تونسته این مشکل حل کنه ولی حداقل ۵۰ درصدش حل کرده .اونم فقط مشکلش با فامیلای زنش که درسال دوبارهم بزور میبینه  

عزیزم شوهر منم همینطور یه ، البته من سه چهار سال پیش که میخواستم برم عقدکنان خواهرزادم لباس پوشیدم ک ...

احسنت باید ایستاده واست کف زد👏👏👏👏👏👏👏👏

درست تو اون شرایط مجبور شدی بمونی اما خودتو غرق نکردی

احسنت باید ایستاده واست کف زد👏👏👏👏👏👏👏👏درست تو اون شرایط مجبور شدی بمونی اما خودتو غرق نکردی

الان دیگه به این حرف رسیدم جلوی آدم زورگو باید ایستاد وگرنه لهت میکنن

اینقدر بدم میاد وقتی دارم با آهنگ میخونم،،،خوانندهه اشتباه میخونه
ما خودمون همچین دومادی داریم .خواهرم تواکثر مراسمات نبود .خونه پدرم سالی یکبار می اومد اونم بعدچندرو ...


خیلی سخته،اینم مرض داره  روز زایمان خواهرشوهرش می‌ترسید نکنه ما پامون بخاطربچه وا بشه تو خونه اینا

خواهرزاده ام حالیش نیست ومابراش مهم نیستیم ماهم کشیدیم کنار ولی باز خواهرم اصرار داشت ماکوتاه بیاییم درحالی که دامادش شعور نداره وباهربار بخشش بیشتر جری میشه

من خودم شاغلم و همه چی هم دارم خیلی سال هم هست ازدواج کردم بالای ۱۰سال ولی تا حالا نشده جایی بخوام ب ...

واقعا گلا با خانواده ات فطع ارتباط باشی ی بازار نری کلا با جامعه در ارتباط نباشی خوشبختیه حق نداشته باسی دست بچه ها تو بگبری ببری بیرون هبچ اختیاری نداسته باشی کجاش خوسبختیه 

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

اونم پولدار بود فقط بد دل بود منم از آدم بد دل متنفرم

آدم های بد دل اکثراً 

شوهر عمه منم اینطور بود خودش اهل همه کثافت کاری بود ها اما زنش اجازه نداشت آرایشگاه زنونه بره دیگه بقیه حساب کن 

عروس و داماد داشت ولی نمی داشت تا سر کوچه تنها بره

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی    که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
عزیزم شوهر منم همینطور یه ، البته من سه چهار سال پیش که میخواستم برم عقدکنان خواهرزادم لباس پوشیدم ک ...

من اوندفعه همبنو کردم مادرشوهرم هزارتا حرف بهم گعت تو مگه شوهر نداری خجالت نمیکشی میخوای بری

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

واقعا پول تو این زندگی به چه دردی میخوره

هیچی 

عمه ام تعریف میکرد جوونی شون این برده آلمان بعد اینو با بچه ها می‌داشته تو هتل خودش میرفت دیسکو و کاباره پی عیاشی

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی    که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
هیچی عمه ام تعریف میکرد جوونی شون این برده آلمان بعد اینو با بچه ها می‌داشته تو هتل خودش میرفت دیسکو ...

الان شوهرش چطوره اینطور ادما تاوان پس میدن هرچند جوونیه ادم میره بعدش چه فایده تاوان پس بده

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  11 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش