شوهرم روزه اخر تصممش رو عوض کردم دلم داره میترکه

جشن فقط ظاهر موضوع هست مشکل خیلی عمیق تره 

جلوش وایسا

کاش ده سال پیش یکی مثل تو همچین پیشنهادی بهم میداد ، منم ول میکردم میرفتم چون شوهر منم دقیقا مثل شوهر ایشونه 

من خودم شاغلم و همه چی هم دارم خیلی سال هم هست ازدواج کردم بالای ۱۰سال ولی تا حالا نشده جایی بخوام برم احساس کنم همسرم ناراضی هست 

محاله برم اگر راضی نباشه  بجث هم ندارم خودم با این شرایط راحت ترم و هرگز بحثی نداشتیم 

حتی عروسی دختر خالم نرفتم 

هیچ کس هم نمیگه بدبختم و واقعا خوشلخنم

دو بار جلوش وایسا بگو میرم اگه بخوایی هم دست روم دراز کنی میرم پشتمو نگاه نمیکنم همچین میترسن از روزی که بخوای بری 

بهش بگو نمیرم ولی دیگه مراسم هیچ یک از فامیلات نمیام فردا صبح قهرکن برو خونه مادرت از اونجاهم جشن ،بعد میاد دنبالت برمیگردی خونه ات،یه مدت هم از دستش راحت میشی 

دوپا داری ۴تا دیگم قرض کن فقطططططط بروووووو یه لحظه تردید نکن

قبل قهر اول با رفتار باهاش بجنگ، اینقدر عوض بشو یا درست میشه یا خودش درخواست طلاق میده که در دو حالت تو برنده شدی

اول با رفتار باهاش بجنگ تا بعدا پشیمون نشی 

با رفتن بدون جنگیدن، پشیمونی

قاطع شو، از خانوادش انتقام بگیر،بی محل و سک محل شو، اول رفتاری بجنگ، زوده برای قهر

میدونم ولی همه ماها رنج هایی تو زندگیامون کشیدیم که درنهایت متوجه شدیم ارزش نداشته ته تهش اتفاق بدی بیفته پیش خودش نمیگه که عمق زندگی جای تامل داشت میگه همش از جشن فلانی شروع شد

الهی بگردم .....هیچی نمیشه گفت

خدا کمکت کنه 

دقیقا همینطوره 

افرین بالاخره یکی جرف درست زد

با اینکه حق کاملا با خانوووم هست

اما میشه بدون دعوا کارتو بکنی بحث و جدل بهتر که نمیشه بدترم میشه 

یه بار راضیش کردی و پشیمون شد پس دوباره هم میتونی راضیش کنی

از اول اشتباه باهاش تا کردی استارتر پر رو شده

ااما این نظرات کاربرا اصلا جالب نیست واسه یه مراسم ساده زندگیتو بهم بریزی 

مگه مجلس مردونه نیست شوهرت خودش چرا نمیاد؟

اگ هم کلا از دستش کلافه ای همیشه اون یه حرفی حالا خودت بهتر میدونی 

اگه به خاطر این قضیه بری بیرون از خونه صورت جالبی نداره اگه رفتی دیگه برنگرد چون وضع بدتر میشه

من تجربه خودمو گفتم که اول اینجوری بود جلوش وایسادم دیگه اصلا حق نداره