2777
2789

منو دوستم همزمان باهم بارداریم با یکی دوماه تفاوت

مادرشوهرش مدام غذا میفرسته خونشون 

همینکه دوستم میگه فلان چیزو دلم میخواد فرداش میفرسته براش

بعد مادرشوهرم از اول تا الان که ۸ ماهمه دوبار شیربرنج فرستاده از اول میدونه من و شوهرم اصلا شیربرنج دوست نداریم و لب نمیزنیم ولی چون بچه های خواهرش دوست دارن به بهونه ی من برای اونا پخته 

خدا جون مراقب نی نی قشنگم باش ❤️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مقایسه نکننن دختر

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

مال من همونم نداد،تازه زایمان هم کردم مث بقیه همراهم نیومد بیمارستان،خونه هم اومدم بعدازظهر اومد ی سر و کلی زخم زبون زد راجب شکمم دو روز بعد هم رفت مسافرت دو هفته بعدش اومد😏

از مال تو بدتر هم هست،بگیر بگو خداروشکر 😂😂😂

تو چه قشنگی😍...

منکه ۹ ماه بارداری استراحت مطلق بودم و خونه مادرم.

این وسط سه هفته برگشتم خونه خودم ....شوهرم مجبور بود کارارو کنه

غذا بپزه....سرکارم میرفت

خونواده شوهرم به روی خودشون نمیاوردن

مادرشوهرم یه بار زنگ زد حالمو بپرسه گفتم بنده خدا علی کارادو میکنه اشپزی میکتع. گفت عیبی نداره بزار بکنه🤣🤣

ینی اصلا به روی خودش نیاورد که بگه من یه بار بپزم

معلم مهر ۱۴۰۴ برام دعا کنید

والا فقط جنگ جدل راه مینداخت غذا هم دوتا بارداری داشتم و بیمارستان بودم ب دلایل دیـگه احوال نپرسید در ظاهرم هیچ مشکلی باهام نداره رو در رو کلی احوال پرسی میکنه ولی دعوتمم نکرده البته اینکه عمه ام هست کم تاثیر نیس

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

آزمایش بتا

نالیو | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792