دلم شکست واقعا...یادمه تازه عروسی کرده بودیم یبار دعوامون شد شوهرم برگست گفت پدرت چی داره هیچی نداره پدرت پدرت از گشنگی میمیره...این حرفو یبار گفت و هیچوقت از دلم نرفت...هر وقتم خونه مامانم اینا میریم همش بحثش بحث مالیه..همش برمیگرده به پدر مادرم میگه اشتباه کردین فلان چیز رو خریدین نباید میخریدین ضرر کردین..دیشبم برگشته به مامانم میگه پدرجان تازگیا سرش به سنگ خورده معلومه از این به بعد که داره پیر میشه میخواد بیشتر تلاش کنه
اینم بگم پدرم خونه ماشین همه چی داره یعنی در حد خودش داره محتاج نیس...ولی پدر و برادر های شوهرم تازه به دوران رسیده هستن تازه به یه نون و نوایی رسیدن قبلا هیچیییی نداشتن هیچی محتاج بودن..الان پسر یه همچین خانواده ای میاد میشینه پدر مادرمو با این حرفاش ناراحت میکنه
شوهرم همش پیش خانوادم میگه پدر جاریم وضعش خوبه..در حالی که والا پدر جاریمم وضعش مثل بابامه فقط نمبدونم چرا این حرفا رو میزنه
میدونم همش حرفای مادرشوهر و خواهرشوهرامه چون من ازشون بدم میاد و میونم باهاشون خوب نیس و با جاریم خوبن میشینن از قصد پیش شوهرم میگن که پدر من هیچی نداره و از اونور جاریمو میکشن بالا به شوهرم میگن پدر جاریم وضعش خوبه
امروز هم من هم مادرم هر دو گریه کردیم و جیگرمون سوخت خدا واقعا جواب میده؟!