حالا بجای غصه خوردن شرایطو قبول کن وقتی قبول کنی همه چی راحت تر میگذره به این فکر کن که مامانت پیره و تا وقتی هست از وجودش لذت ببری حالا اگه جای دیگه بودی دلت همش شور مامانتو میزد که چی میخوره چیکار میکنه الان پیشش هستی سعی کن تحملت رو بالا ببری و خونه رو گرم نگه داری
میدونم خوب چرا باهم غذا میخورید
واحداتون جدا نیس؟
بابا بگو بچه کوچیک دارم دور از جون کمخونی بگیره چی
بگو مگه چون خونه نداریم باید از گشنگی تلف کنیم خودمونو
برای زندگی جمع کردن بگو نیاز به جون داریم یا نه ؟ چ فرقی میکنه بعدا چند برابر بازد خرج دکتر بشه خدای نکرده
اهمیت نده
یبار بگو نمیتونم
بگو شوهر من میگه از شکمم نمیتونم بزنم صب تا شب کار میکنم بدنم جون نداره
من نه خونه از خودم دارم نه مامان دارم. میدونم الان عصبی هستی ولی قدر بودنشو بدون
نقطه ضعفش چیه ازون در وارد شو
مثلا بگو دلت خنک شد امروز سیب زمینی اب پز پختم تا صب با شوهر جنگ داشتم؟ بگو بچه غذا نخورد تا صب ده بار بیدار شدم نون ماست دادم بهش
بگو دلت میخواد فردا شوهرم بیاد طلاقمو بده ک تو خونه کاری نمیکنی و بشینیم باهم سیبزمیتی بخوریم احساساتیش کن
الان اونایی که خونه دارند پول برنج ایرانی رو ندارند خوب راست می گه مراعات کن حتما که نباید برنج درجه یک بخوری . بالاخره باید توی یه چیزایی به مقدار توقعات رو بیاری پایین تا بتونی پس انداز کنی .
