قراره بین شوهرم و خانوادم یکی رو انتخاب کنم

معلومع خانوادت نباید بذاری کنار

عزیزم چرا خانوادت تو مهمونی نبودن؟

بنظرم خودت یکم مقصر بودی اسی ، بنظرم بزار شوهرت اروم بشه با مهربونی باهاش حرف بزن ، بگو من الان شرایط سخت دارم هورمونام بهم ریخته ، احترام بزرگترا واجبه نباید انتظاری داشته باشیم بنده خدا کلیم زحمت کشیدن حالا مگ چیه خودمون کمد بخریم 

هر دو نگه دار

دورازجون خب حالا بعدش چیشد تو چی گفتی 

مگ خانوادت تو منگنه گذاشتنت 

ببین فعلا چیزی بهش نگو بزار یکم اروم بشه ، خودش خوب میشه

عزیزم توهم یکم قربون صدقش برو بگو کیف میکنم هوامو داری 

اما عزیزم قطعا اول و اخر تو برای من میمونی ولی پدر و مادر سایشون مستدام احترامشون واجبه تا زمانی که هستن باید قدرشونو بدونم خیلی زود دیر میشه  منم بیخودی حساس شدم ، با این حرکاتم انجام دادیم خیلی ناراحتشون کردیم البته حق میدم بهت تو هم چون منو خیلی دوس داری باعث شد واکنش نشون بدی 

فعلا کاریش نداشته باش اروم میشه بعد چن وقت

عزیزم چون میگی تازه زایمان کردی و هورمونات به هم ریخته من تو رو سرزنش نمیکنم ولی هیچوقت پدر مادرتو به هیچکس حتی شوهر نفروش ، شوهرت مگه ارث پدر جدشو طلبکاره از پدر مادرت ، خیلی کارش زشت بوده ، یه ذره فکر کن اگه یه بلایی سر یکیشون میومد چی میخواست جواب بده ؟خواهر برادر داری ؟موندم چجوری ری اکشن نشون ندادن !!!!! من اگر بفهمم دامادمون همچین غلطی کرده به خدا بی آبروش میکنم، بلایی سرش میارم تا عمر داره جرات نکنه سمت پدر مادرم بیاد‌ .بگذریم عاقل باش و وارد بازی شوهرت نشو دست آخر هیچ کس خانواده خود آدم نمیشه شاید سنت کم باشه ولی تجربه کنی این کاملا بهت ثابت میشه 

اره گلم بگو

شوهرت خیلی کار بدی کرده هیچ توجیهیم نداره 

مردی که به قول تو آبجو میخوره به سگ نمیره

به خاطر تو،به خاطر گریه و... هم دروغ محضع

همسرت از همین کارش نشون میده عاقل نیست

در ضمن سیسمونی شرعا و قانونی بر عهده مرده نه پدر دختر

مگه مامانت زایمان کرده یا نتیجه رابطه بابات بوده بچه،که همسر متوقعت میگه چرا سیسمونی ندادن؟!!!!

بگو نمی‌خواد هم پدر من باشی هم مادرم

تو همون نقش همسری را برای من و پدری را برای بچت درست ایفا من هر کوفت و زهرماری نخور نمی‌خواد ادعای دیگه ای داشته باشی

شما هم زود برو دکتر واسه افسردگی‌ها چون روز به روز بدتر میشه

منم خانواده م چیزی نداذن اما شوهرم بنده خدا به من گفت چیزی نگو،خودم میخرم هرچی که درتوانم ، و هرچیزی که نیازبود خودمون رفتیم گرفتیم،اصلا شوهرم کوچکترین حرفی نزد و بیاحترامی نکردو هیچوقتم به روشون چیزی نیاورد..پدرمادر منم زیاد اشکم رو دراوردن یکجاهایی هم ظلم کردن اما بازم شوهرم میگه احترامشون بزار اشکال نداره اما غصه نخور من همیشه پشتتم...