شوهرم هفته پیش هی دو سه روز رفت و مست اومد خونه تا خواستم برم خونه بابام جلومو گرفت و قسم و غلط کردم و آخریم بارمه و فلان..همیشع همینه ..اخرشم با یه گوه خوردم تموم میکنه
تا اینکه امشب اومد خونه بو گوه الکل میداد و مست..منم جنون گرفتم عین سگ زدمش..بعدم گفتم بمیرمم نمیمونم اینجا نزاشت نشست جلو در..انقد زدم تو سرم و انقد گفتم پاشو هار شد داد و عربده زد گفت برو..گمشو برو پدر سگ..
نشستم انقدر گریه کردم چشام داره درمیاد..اونم یهو گریه کرد که هزار بار گفتم ببخش گوه خوردم یکم مشروب خوردم.. چرا دعوا راه انداختی الان همه ساختمون شنیدن صدامونو..
الانم گرفته خوابیدع...من چی؟؟ در حال خوردن پاستا و بستنی..پلن خودکشی ذهنمو پاره کرده..
کلی داد زد سرم ..میدونم جاریام شنیدن..خدا منو بکشه که دعوا بپا کردم...دارم میمیرم