خیلی فضولن خیلی چند روز پیش بازار بودم با همسرم خواهر شوهرم زنک زد کارم داشت کنم گفتم بیرونم دقیق نگفتم کجا حالا دیروز منو دیده گیر داده که کجا بودی منم گفتم بازار نکته به نکته پرسیده که چی خریدی چند تومن خریدی می‌دونم کارم اشتباه بهشون گفتم ولی خب چطوری بپیچونمش مثلا جواب ندم خودش کلی لوازم برقی جدید خریده یه کلمه پرسیدم از کجا گرفتی نگفت چه برسه قیمت بگه 🤦 ولی خب من که می‌دونم شوهرم دم به دقیقه به خانواده اش گزارش میده اما نمیدونم چه زوریه میخان از دهن خودم بشنون چقدر از دیشب بابت این مسئله خودخوری کردم
هروصت هرجی پرسید بگو‌چطور مگه؟
یبار بزن رو دهنت شوهرت نره همه چیو بگه
خودش اجازه داده بشون
وقتی قیمت اینا پرسید بگو یادم رفت
گفت چی خریدی بگو چرت و پرت و بخند
گفت کجا بودی بگو بیرون
خو جواب نده
بگو چیزی نخریدم
حالا شوهرتم امار میده بزار بده
تو هیچی نگو
دروغ تحویلشون همش بده
اگه ۱میلیون خریدی بگو خانواده ام خریدن یا بگو ۵۰۰خریدم
اینا لایق دروغ شنیدنن
یا لگو هیچی نخریدم و یا بگو رفتم مجلس ختم مادرشوهر دوستم یه چرت و پرت خلاصه بگو
اگه بگه شوهرت که اینو گفته بازاری بگو از اونم پرسیدین از منم میپرسین چه حوصله ای دارین
هروقت مهمون دارم تایکماه باهامون قهرن.میگن نباید کسی بیاد خونتون .دوست دارم خفشون کنم اخه یه شما چه
یه مدت از همسایه مون ک دوستم میشه برا مادر شوهرم میگفتم
دیگه میشناختش
یه بار بهم زنگ زد از فلانی چه خبر گفتم مهمون داره نمیاد بالا
چن روزه،گفت مهموناش کی ان؟!!!
اخه به تو چه مهموناش کین
مگه تو فامیلاشو میشناسی
بعد از اون فهمیدم جلو خونوادت شوهرت اصن نباید امار بدی و راجب چیزی یا کسی براشون بگی
دقبقا این طور آدم لایق دروغ شنیدنه تازه خواهر شوهرم این طور اخلاقی اصلا ندارع این اخلاق مسخره رو مادر شوهرم داره مطمئنم اون یادش ازم بپرسه چون من نسبت به مادر شوهرم خیلی گارد دارم اون می‌پرسید صد در صد میپیچوندم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
