2777
2789

تو تاپیک قبل گفتم منتظر خبر بودیم که دادن و قرار شد جلسه دوم همدیگر رو ببینیم با حضور گرم دوباره مادرش در کافی شاپ ... منکه مامانم گفت نمیام مامان اون گفته من میام باید کنارش باشم اصلا حس خوبی ندارم گفتیم این جلسه هم بریم بهتر نشن خدافظی 👋مامانش همش میگه دخترتون که کوچیک نیست سنش من تازه رفتم 25 میخوام اینو به پسره بگم رو دلم نمونه همش منو مقایسه میکنه با عروس بزرگه که تحصیلات و اینا داره چرا خاستگارا انقدر بیخود شدن😏 

به پسره بگو هروقت مامانت از شیر گرفتت بیا خواستگاری 

به خدا گفتم  :                                                                چرا آرزو کنم وقتی سرنوشت مرا نوشته ای؟؟؟؟                   خدا پاسخ داد :                                                       شاید نوشته باشم هرچه آرزو کند ❣️🙇🏻‍♀️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خستمون کرده همش گیر گیر مثل ناظما میمونه


خانواده شوهر من که اون اوایل یعنی خوب بودن و کاری نداشتن بعد 10 سال پوستم کندن بس که سرشون تو زندگی ما بود  روزی دو بار زنگ می زدن می پرسیدند چه خبره؟ کجا رفتین ؟ چی خوردین؟ کی اونجاست؟ ...   همیشه هم سر زده می آمدن که ببینند چه خبره! 


وای به حال تو که از الان خودش رو هم داره نشون می ده

یعنی خدا نکنه حرف از خدا بزنی و یه عده فکر می کنند نماینده خدا رو زمین هستی و می ریزن رو سرت تا عقده هاشون خالی کنند!

خانواده شوهر من که اون اوایل یعنی خوب بودن و کاری نداشتن بعد 10 سال پوستم کندن بس که سرشون تو زندگی ...

خیلی ترسناکه 😭خسته شدم واقعا گفتم دیگه با این یکی ازدواج میکنم میره مامانش تا عقد قراره دنبال دم ما بیاد ولی واقعا تو کتمون نمیره همچین چیزی وضعیتش خرابه

خیلی ترسناکه 😭خسته شدم واقعا گفتم دیگه با این یکی ازدواج میکنم میره مامانش تا عقد قراره دنبال دم ما ...

این از اونهاست که ماه عسل هم دنبالت راه میافته میاد 

یا هر بار میاد خونه ات می خواد چند روز بمونه 


ادم به هزار امید و آرزو ازدواج می کنه که مستقل بشه. از فردای عروسی خانواده شوهر هر روز خونه ادم هستن 

رو مبل هایی که با هزار بدبختی خریدی دراز می کشن و می گن امدیم خونه پسرمون! 

یعنی خدا نکنه حرف از خدا بزنی و یه عده فکر می کنند نماینده خدا رو زمین هستی و می ریزن رو سرت تا عقده هاشون خالی کنند!

چون موقعیتش خوبه صبر کردیم همه چیش اوکی مامانش خیلی داستان داره

این اگه مامانش خوب بود تا حالا زن گرفته بود و مجرد نمی موند

یعنی خدا نکنه حرف از خدا بزنی و یه عده فکر می کنند نماینده خدا رو زمین هستی و می ریزن رو سرت تا عقده هاشون خالی کنند!

رفتار خود پسره چطوره؟ اونم به مادره وابسته ست؟

مامانش گفته من واست زن چادری میگیرم پسره گفته من خوشم اومده قرار نیست همه چادری باشن نجیب بودن تو چادری بودن نیست و گفته کسی حق نداره بگه مدرک زن من کمه این حرفا خیلی ذهنیتش عقب مونده گیری

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792