کارمندم
با یه بچه ۶ ماهه بسیار گریه ای
شوهرم یک ماهه رفته داره باخودش مهمون میاره
مستاجرم تک و تنها تازه جا به جا شدم خونم اصلا روال نیفتاده
فقر آهن شدید گرفتم اصلا حال خوشی ندارم باید برم دکتر داخلی
ناخن پام رفته تو گوشت پام فلج شدم باید برم جراحی
افسردگیم شدید شده باید برم روانپزشک
هیچی لباس ندارم چون سه چهار ساله کلا خرید نکردم بخاطر افسردگیم
یخچال خالیه باید خرید کنم پر بشه
همه اینارو دست تنها نمیرسونم و شوهرم هم کارش طوریه که یک ماه میره چند روز میاد خونه تازه با خودش مهمونم میاره !
عوض اینکه بیاد به زندگی برسه به کارا برسه ، منم تک و تنها نمیرسونم
نمیدونم ب بچه برسم به زندگیم به دکترام به کارهای خونه و...
چیکار کنم بااین شوهر نفهم؟😭