2777
2789

چند روزه این افکار داره نابودم میکنه یاد کتکهایی ک داداش منو میزد سیلی هایی ک هفته یکبار بدون شک کم کمش میزد دو تا پشت هم‌ جلز ولز صورتم چ بسا چند روز ‌پشت هم کبودی های کل بدنم

سیزده سال ازم بزرگتر

سیلی هایی ک همش میزد

کتکهای ک یادم موند

شش سالم بود با دختر کوچه بغلیمون ک پدر مادرهامون باهم دوست بودن تو حیاطمون بازی میکردیم بعد دختره بهم گفت بیا بریم خونه ما منم باهاش رفتم وقتی داداشم دید نیستم دنبالم گشت اومد اونجا دنبالم از همون اونجا زد زیر گوشم بعد هم اورد منو تو حیاط انقد با چوب زد تا ضعف رفتم یادم نیس واضح مثل اینکه گزنه هم میزد 

از اون ب بعد ترسی ک بهش داشتم صد برابر شد بعد هم همون ابتدایی بودم رفتم دکتر کلی آمپول داد دکتر من نذاشتم اونجا مامانم منو ببره بزنه مامانمم ک خیالش راحت چون داداشم پرستاری میخوند و تزریقات بلد بود اورد منو خونه ب داداشم گفت نزاشت آمپول رو بزنه چنان زد زیر گوشم همین الان ک یادم میفته درد میاد منو خوابوند آمپول رو محکم زد من گریه میکردم اون منو میزد بعد هم عقلم کم بود اون موقع ها بهم گفت اگه درس هاتو نخونی از این ب بعد آمپول میزنمت منم نشستم خوندم بعد فرداش بود ازم پرسید جدول ضرب یکیشو بلد نبودم یهو آمپولهارو اورد گفت بخاب چون بلد نبودی باید آمپول بزنمت یادمه چندتا رو باهم زد😭😭😭😭😭😭😭حتی بعد چندتا تقویتی اورد خونه ک اگه درس نمیخوندم یا یه سوال بلد نبودم میزد هنوزم از آمپول میترسم 

کتک بعدی ک یادم موند دوم راهنمایی بودم ب مامانم تو کار خونه کمک نمیکردم اینم فهمید انقد منو سیلی و لگد زد ک از اون ب بعد از مدرسه میومدم ظرفهارو میشستم تعطیلات جارو میزدم 

😭😭😭😭😭

بعدیش هم سوم دبیرستان بودم ک با کمربند منو در حد مرگ زد 💔بخاطر اینکه تو دفتر خاطراتم نوشتم از پسر فامیلمون خوشم‌ میومد

دانشگاه هم خودش منو میبرد میاورد یا بابام اصلا تنها بیرون نمیذاشت برم 

تا ۲۹سالگیم ازش کتک خوردم 

یادم میاد تمام بدنم درد میگیره همین الانم ازش میترسم خیلیییی زیاد چند شبه خواب میبینم ک داره منو سیلی میزنه خیلی حساسه و غیرتی نزدیک ب شکاک

هنوزم میترسم تیپ های ب روز بزنم 

و در مقابل همه کتکهاییی ک میزد چون بشدت عصبی میشد حساس بود از نوجوانی کارگری میکرد خرج خودشو در میاورد برای من عروسک و لباس میخرید کمک خرج خونه بود هم درس میخوند هم کار میکرد برای همین دوسش دارم باوجود تموم ترسی که الان دارم ازش گاهی حتی فکم دهنم قفل میشه جلوش هنوز نمیتونم باهاش صمیمی بشم بااینکه از سی سالگی ک ازدواج کردم خیلی منو دعوت کرد خونش هدیه های بالاتر از توان مالیش داد اماااا هنوز ازش میترسم چون تا مجرد بودم ازش کتک میخوردم اون چند مورد شدیدش بود حتی ۲۹سالم بود با دوستام رفتم بیرون بعد اون اومد خونه مامانم اینا دید من نیستم موقع اذان مغرب اومدم خونه یهو در و باز کردم دیدم‌ تو سالن نشسته بلند شد گفت تا حالا کدوم گوری بودی تو بیخود کردی از بدظهر تا الان بیرونی یه سیلی محکم زد بعد دستمو پیچ داد گفت گمشو برو تو اتاقت تا بیام حسابتو برسم ک مامان خودشو انداخت وسط خواهش تمنا ک دیگه نیومد تو اتاق منو بزنه

به سلیمان جهان از طرف مور سلام به حسین از طرف وصله ناجور سلام السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚یکی از بزرگترین آرزوهام رفتن ب کربلاست بین الحرمین همونجا ک تو دوراهی میمونن نمیدونن جلو حضرت عباس زانو بزنم یا امام حسین (ع)💚متاهلم❤️میشه واسه مادر شدنم دعا کنید دعا کنید خدا فرزندی سالم صالح زیبا باهوش ترجیحاً دختر بهم بده اگه صلاح می دونه 💚💚من یه درونگرام 💚💚هزاران حرفهای نگفته درسینه دارم 🍁🍂  دی ماهیم💚 عاشق خدا و اهل بیت 💚اگه راه حلی برای حاجت روایی داری بهم بگو..مازندرانیم که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بروبومش آباد باد

بابات چ نقشی داشت 

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سایتو اشتباه اومدی

خدارامیشناسم ازشمابهتر/شماراازخدابهتر/خداازهرچه پنداری جداباشد/خداهرگزنمیخواهدخداباشد/نمی خواهدخدابازیچه دست شماباشد/که اوهرگزنمیخواهدچنین آیینه ای وحشت نماباشد
فقط تا اونجایی که گفتی با چوب من زد خوندم مگه چندسال ازت بزرگتره؟

۱۳

به سلیمان جهان از طرف مور سلام به حسین از طرف وصله ناجور سلام السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚یکی از بزرگترین آرزوهام رفتن ب کربلاست بین الحرمین همونجا ک تو دوراهی میمونن نمیدونن جلو حضرت عباس زانو بزنم یا امام حسین (ع)💚متاهلم❤️میشه واسه مادر شدنم دعا کنید دعا کنید خدا فرزندی سالم صالح زیبا باهوش ترجیحاً دختر بهم بده اگه صلاح می دونه 💚💚من یه درونگرام 💚💚هزاران حرفهای نگفته درسینه دارم 🍁🍂  دی ماهیم💚 عاشق خدا و اهل بیت 💚اگه راه حلی برای حاجت روایی داری بهم بگو..مازندرانیم که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بروبومش آباد باد

برادرهای منم فضولی میکردن و بزنن ولی نه تا این حد چون بابام اجازه نمی‌داد 

پس بابات چیکار میکرد که این حیوون اینجوری میکرد

حالا با زن و بچش چطوره؟؟برادرهای من برای ما غیرت از همه جاشون میزد بیرون حالا دخترهای بزرگشون بدون روسری با بلوز شلوار میرن بیرون

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی 

جرات نداشتن سمت من بیان .جوری خنج می‌کشیدم رو صورت و گردنشون و یقشونو جررر میدادم ازم میترسیدن 

من برای آنها کسی بودم که برای خود آرزو داشتم💔💔کاربر آقا درخواست دوستی بده تگش میکنم و ابروشو میبرم. پس حواستو جمع کن جوجه دو روزه                                    عادلانه نیست بی تو سر کنم ؛بی هوای تو 

تنها تصوری که تونستم از برادرت بکنم، یه آدم روانی و سادیسمیه. 

در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۸۵ ، در شهر اهواز و در بیمارستان رازی ، دختری پا به جهان گذاشت که چون مادرش هر کاری کرد، اعم از ماه ها قرص خوردن و از چهارچوب در آویزان شدن و ضربه به شکم ،ولی سقط نشد و سگ جون بود، نامش را آیه گذاشتند، یعنی معجزه و نشانه خدا. بلی او یک ته تغاری ناخواسته بود، ولی بعدا خواسته شد.

برادرهای منم فضولی میکردن و بزنن ولی نه تا این حد چون بابام اجازه نمی‌داد پس بابات چیکار میکرد که ای ...

هه غیرت مال خواهره 

دخترای خودشون هرزه هم باشن بانجابتن

منم خیلی کشیدم الان میبینم دخترای خودشون چجورین

برادرهای منم فضولی میکردن و بزنن ولی نه تا این حد چون بابام اجازه نمی‌داد پس بابات چیکار میکرد که ای ...

زنش خیلی محجبه و‌مومن هست ساکته مظلومه زنش خودش همچین زنی میخاست زندگیشون خوبه دوتا بچه داره دختر پسر ندیدم رفتار بعد باهاشون داشته باشه یکبار پسرش داشت در خونه مامانمو  میشکوند از لجباز  کتک زد پسرشو 

به سلیمان جهان از طرف مور سلام به حسین از طرف وصله ناجور سلام السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚یکی از بزرگترین آرزوهام رفتن ب کربلاست بین الحرمین همونجا ک تو دوراهی میمونن نمیدونن جلو حضرت عباس زانو بزنم یا امام حسین (ع)💚متاهلم❤️میشه واسه مادر شدنم دعا کنید دعا کنید خدا فرزندی سالم صالح زیبا باهوش ترجیحاً دختر بهم بده اگه صلاح می دونه 💚💚من یه درونگرام 💚💚هزاران حرفهای نگفته درسینه دارم 🍁🍂  دی ماهیم💚 عاشق خدا و اهل بیت 💚اگه راه حلی برای حاجت روایی داری بهم بگو..مازندرانیم که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بروبومش آباد باد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز