مامانش آنقدر هواش داره باباش خواهرش داداشش حالا من باهاش رفتم سردرد شدید داشتم که حجامت کنه بهش هم گفتم که منم باهات میام حجامت کنم رفتم نگفت تو بیا حجامت کنم خودش کرد منم اعتنا سگ نکرد خیلی تو این رابطه دارم اذیت میشم همش دارم حسودی میکنم دیگ تحمل ندارم ببینم آنقدر مادرش رو توجه میکنه با مادرش آنقدر صمیمی هستن که بغل بغل میکنن حالم خرابه کاش این آدم از زندگیم بره